شنبه 18 اسفند 1403 ساعت 13:24
0
کد خبر : 24599

ژاوی: در بارسا توقعات بالا بود/ هدایت تیمی در لالیگا؟ شاید!

سرمربی پیشین تیم فوتبال بارسلونا انتظارات مدیران باشگاه بارسلونا از او در زمان مربیگری‌اش در این تیم را زیاد دانست و احتمال بازگشتش به کار با تیمی دیگر در لالیگا را رد نکرد.

ژاوی: در بارسا توقعات بالا بود/ هدایت تیمی در لالیگا؟ شاید!
به گزارش سایت رسمی فوتبال برتر؛ سرمربی پیشین تیم فوتبال بارسلونا انتظارات مدیران باشگاه بارسلونا از او در زمان مربیگری‌اش در این تیم را زیاد دانست و احتمال بازگشتش به کار با تیمی دیگر در لالیگا را رد نکرد.
به گزارش سایت رسمی فوتبال برتر؛ ژاوی هرناندس ستاره پیشین و سرمربی فصل گذشته بارسلونا، مخاطب تازه‌ترین گفت‌و‌گوی نشریه فرانس فوتبال بوده، گفت‌و‌گویی که در آن اظهاراتی جدید درباره سه فصل حضورش روی نیمکت تیم کاتالان داشت و اشاره‌ای هم به احتمال بازگشتش به دنیای مربیگری کرد. در ادامه بخش‌هایی از گفت‌و‌گوی ژاوی با فرانس فوتبال را می‌خوانید:

سبک بازی مورد علاقه برای تماشا و اهداف مورد نظر
من از تماشای تیم‌هایی که سبکی مبتنی بر حفظ توپ دارند، لذت می‌برم. سبک بازی مربیانی مانند گواردیولا، آرنه اشلوت در لیورپول و کمپانی در بایرن مونیخ را می‌پسندم اما گاهی اوقات بازی‌های لیگ قطر، عربستان سعودی، پرتغال و ... را هم می‌بینم. به شخصه دوست دارم تیمم با سبکی بازی کند که برای بازیکنان مفرح باشد، یک فوتبال پویا که برای تماشاگران هم جذاب باشد و در کنارش بتوان جام هم کسب کرد. جام‌هایی هم که دوست دارم ببرم نیز قهرمانی در لیگ قهرمانان، جام ملت‌های اروپا، جام جهانی و ... است.

آینده
فعلاً برنامه مشخصی ندارم اما آماده شنیدن پیشنهادها هستم. تیمی دیگر در لالیگا؟ چرا که نه! برای من مهم این است که یک تیم پروژه‌‌ای جذاب داشته باشد. برای بردن جام‌های بزرگ انگیزه فراوانی دارم.

فلسفه فوتبال
(یوهان) کرایف در ذهنیتی که من نسبت به فوتبال دارم، نقش پررنگی داشت. از نظر من فوتبال بیش از هر چیز دیگری یک بازی است. مشخصاً‌ هدف، کسب پیروزی است اما این هم یک چیز کاملاً طبیعی است که بخواهید خوب بازی کنید و از بازی‌تان در زمین مسابقه لذت ببرید. فلسفه فوتبال من بر 4 پایه استوار است؛ پرس برای هرچه سریع‌تر پس گرفتن توپ. تملک توپ؛ چون اگر در 90 درصد زمان توپ صاحب توپ نباشد، عذاب می‌کشید، جاگیری به این معنی که هر بازیکن محدوده بازی خودش و هم‌تیمی‌اش را بشناسد و درک از این نظر که بازی را بفهمید و آماده و سرعت لازم برای گرفتن بهترین تصمیم‌ها در لحظه را داشته باشید. حتی می‌‌توان یک معیار دیگر را هم اضافه کرد که آن شور و اشتیاق است چون اگر بازیکنی این فاکتور را داشته باشد، خواه‌ناخواه موفقیت را تجربه خواهد کرد.

بهترین سرمربیان
لاماسیا و پستم در زمان بازیگری به عنوان یک هافبک به من برای ورود به مربیگری یک امتیاز ویژه داد. بازی به عنوان یک هافبک به من این امکان را می‌داد که همیشه همه جوانب فوتبال را ببینم نه اینکه فقط به دفاع یا حمله فکر کنم؛ باعث شد که به فکر ساختن باشم. از نظر من در حال حاضر بهترین مربیان دنیا هم همان‌هایی بوده‌اند که در زمان بازیگری‌شان هافبک بوده‌اند؛ گواردیولا، فن‌خال، آنچلوتی، ژابی آلونسو، آرتتا و ...

نیمکت بارسلونا
قبل‌تر (پیش از بازگشت لاپورتا به عنوان رئیس) بارسلونا دو بار به من پیشنهاد داده بود اما در آن زمان‌ها من هنوز خودم را آماده این کار نمی‌دیدم. به همین دلیل دو سال و نیم در السد مربیگری کردم تا یکسری آزمون و خطاها را انجام دهم و جام ببرم. یک سال و نیم اول کارم در بارسلونا واقعاً خوب بود. قبل از قهرمانی لالیگا در سال 2023، نایب قهرمان شدیم و علاوه بر آن سوپرجام اسپانیا را هم بردیم. بعد از آن اما نتایج کمی افت کردند. رفتن جوردی کرایف و متئو آلِمانی - از ساختار مدیریتی باشگاه - ضربات سنگینی به باشگاه وارد آورد و آن را در یکی از بدترین مقاطع تاریخش قرار داد، حتی بدتر از سال‌های 2000 ، 2001.  انتظارات باشگاه از من نسبت به سابقه کاری‌ام به عنوان سرمربی بسیار بالا بود. تعلق خاطر زیاد من به بارسلونا بعضی اوقات به ضررم تمام می‌شد. شاید گاهی اوقات بیش از اندازه احساسی تصمیم می‌گرفتم اما به هر حال آن سال‌ها برای من یک تجربه بسیار آموزنده بود.


بارسلونا؛ یک مذهب!
هرگز آن روزی که پدربزرگم تمام خانواده ما را به نوکمپ برد تا بازی جام خوان گامپر را ببینم، فراموش نمی‌کنم. بارسلونا بسیار فراتر از یک فسلفه فوتبالی است، بارسلونا یک مذهب است. وقتی شوستر را با آن موهای طلایی‌اش دیدم، میخکوب شدم؛ بارسلونا به خاطر سبک بازی‌اش، به خاطر استادیومش به خاطر تیمش و ... بارسا است.


فن خال
من یک بازیکن ریزنقش بودم، نه خیلی قدرتمند، نه خیلی سریع اما سبک فوتبال کرایف دقیقاً منطبق با توانایی‌های من بود. من با مغزم فوتبال بازی می‌کردم. ویژگی سبک بازی من، پیدا کردن فضاهای خالی بود. از همه مربیانی که فلسفه و سبک بازی را زنده نگه داشتند به خصوص فن ‌خال که به من اعتماد کرد و گفت که استعدادم باور نکردنی است، قدردانی می‌کنم. او به من اعتماد کرد، گاهی اوقات بیشتر از آن چیزی که من به خودم اعتماد داشتم.

انتقال سخت فیگو به رئال مادرید
رفتن لوئیز فیگو به رئال مادرید در سال 2000 یک ضربه بزرگ بود؛ تا حدودی شبیه رفتن مسی، چون در اوج و بعد از آنکه توپ طلا را برد از ما جدا شد. فیگو کاپیتان و بهترین بازیکن ما بود و به رئالی که رقیب ابدی ماست، پیوست. سه چهار سال طول کشید تا با آن اتفاق کنار بیاییم.

گواردیولا
با اینکه دو سال بود هیچ جامی نمی‌بردیم، وقتی از یوهان کرایف پرسیدند که چه کسی را شایسته هدایت بارسلونا می‌داند، بدون تردید گفت؛ "گواردیولا". گواردیولا زیر نظر خود کرایف بازی کرده بود و به همین دلیل او می‌دانست که گواردیولا یک کمال‌گرا است که اعتقادی وسواسی به فلسفه بازی ما دارد. کرایف مطمئن بود که گواردیولا موفق می‌شود.

تیم پپ
با پپ، من یاد گرفتم که می‌توانم با هر حریفی رقابت کنم و توانستم به اوج بازی‌ام برسم. نام آن بارسا در تاریخ حک شد. ما بهترین نسل فوتبالیست‌های اسپانیا را داشتیم، نسلی که پرورش یافته لاماسیا بود و بهترین بازیکن تاریخ، لیونل مسی را هم داشت. نمی‌دانم که آیا بهترین تیم تمام ادوار بوده‌ایم یا نه اما همین که هر بار این بحث مطرح می‌شود و ما جزو چهار پنج نامزد اصلی کسب این عنوان هستیم هم برایم مایه افتخار است.


توپ طلا
من هرگز خودم را بازیکنی بهتر از لیونل مسی یا کریستیانو رونالدو ندانستم. من یک بازیساز بودم اما این توانایی را نداشتم که یک تنه سرنوشت بازی را عوض کنم. اینکه سه بار نفر سوم رده‌بندی توپ طلا شدم هم برایم مایه مباهات است. آن عکسی که در کنار اینیستا و لئو (سه نامزد کسب توپ طلا) گرفتیم، تاریخی است. برای من آن عکس سندی از موفقیت یک فلسفه است، یک تأیید بی‌نظیر برای سبک بازی و میراث ما.

برچسب ها
اخبار مرتبط
ارسال نظر
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط فوتبال برتر در وب منتشر خواهد شد
نظرات کاربران

تا کنون نظری ثبت نشده است!

پربازدیدترین اخبار