بازیهای نه چندان تهاجمی تیمِ تحت رهبری جواد نکونام در فصل گذشته، آغازی شد برای شروع انتقادات تا شماره ۶ سابق آبیها تنها بعد از گذشت ۵ هفته از فصل جدید و تحت فشار شدید هوادارهایی که از قبل از شروع لیگ بیست و چهارم خواهان سرمربی خارجی بودند، بعد از دیدار با السد از هدایت استقلال برکنار شود؛ مردی که بعد از باخت به استقلال خوزستان در هفته سوم در کنفرانس مطبوعاتی، قول بازگشت تیم به روند پیروزیها و تلاش برای قهرمانی را داد اما این وعده هم در هجوم تردید و بیاعتمادی گم شد.
آبیها در شرایطی با گذشت ۲۵ هفته از مسابقات لیگ برتر، با حضور ۵ مربی مختلف روی نیمکت تیمشان تنها ۲۸ امتیاز کسب کردهاند که فصل گذشته از همین تعداد بازی، همراه با نکونام، ۵۴ امتیاز یعنی چیز نزدیک به دو برابر امتیازات این فصل را دشت کرده بودند و صدرنشین لیگ برتر محسوب میشدند!
با این حال عملکرد نکونام در ابتدای فصل جدید و ثبت آمار ۱ پیروزی، ۲ تساوی و ۲ شکست از پنج بازی نخست، باعث شد تا او خیلی زود جمع استقلالیها را ترک کند و بعد از یک وقفه کوتاه، پیتسو موسیمانه روی نیمکت تیم آبیپوش پایتخت بنشیند. اما نکته قابل تأمل اینست که نکونام در شرایطی از ۵ بازی اول خود در فصل جدید ۵ امتیاز کسب کرد که موسیمانه هم چندان شرایطی بهتر از او نداشت و با ثبت آمار ۲ پیروزی، ۱ تساوی و ۲ شکست و کسب ۶ امتیاز در پنج بازی اول، تنها یک امتیاز بیشتر از نکونام بدست آورد! این مربی اهل آفریقای جنوبی در نهایت هم استقلال را با آمار ۱۴ بازی، ۳ پیروزی، ۷ تساوی و ۴ شکست و کسب تنها ۱۴ امتیاز ترک کرد.
شاید هوادارهای استقلال فکرش را هم نمیکردند که بعد از نتایج این دو مربی، چهره بعدی روی نیمکت این باشگاه هم به ثبت نتایج غیرقابل دفاع ادامه دهد و وضعیت استقلال را بدتر از چیزی که بود کند! اما شکست در روند مذاکرات با ماتزاری و حضور عجیب میودراگ بوژوویچ روی نیمکت آبیپوشان، حالا این مربی صربستانی را صاحب بدترین عملکرد امتیازگیری در بین مربیان تاریخ باشگاه کرده؛ کسی که در پنج بازی اول خود همراه با استقلال و در لیگ برتر، حتی یک بار هم رنگ پیروزی را ندیده و آمار ناامید کننده ۲ تساوی و ۳ شکست را برجا گذاشته تا استقلالِ بوژوویچ با کسب تنها ۲ امتیاز از پنج بازی نخست این مربی، بدترین عملکرد را بین سرمربیهای دائم این باشگاه در فصل جاری داشته باشد؛ چهرهای که در مقایسه با نکونام ۳ امتیاز و در مقایسه با موسیمانه ۴ امتیاز کمتر در تعداد بازیهای مشابه گرفته است!
عملکرد کلی بوژوویچ با در نظر گرفتن مسابقات لیگ نخبگان آسیا هم چندان تعریفی ندارد و با توجه به یک تساوی و یک شکست مقابل النصر، آمار ۷ بازی، ۳ تساوی و ۴ باخت را نشان میدهد. آزادی حالا خاموش و سوتوکور، فقط پژواک شکستهای استقلال را بازتاب میدهد. تیمی که زیر بار زنجیرهای مدیریت، تصمیمهای نادرست، و جادوی تلخ روزمرگی کمر خم کرده است.
بوژویچ در شرایطی چنین آماری را به ثبت رسانده که در این فصل، حتی مربیانِ موقتی آبیها مثل «سهراب بختیاریزاده» و «محمد نوازی»، توانستند استقلال را به عنوان تیم پیروز از میدان خارج کنند.
شاید مدیران باشگاه استقلال روزی که با استعفای سهراب بختیاریزاده موافقت کردند، در این خیال بودند که استقلال با یک مربی خارجی مثل بوژوویچ، اوضاع را به شکلی غیرمنتظره به سود خودش تغییر میدهد ولی محاسبات نظری جویباری و همکارانش در مدیریت باشگاه استقلال تا به حال اشتباه بوده و بوژوویچ نه تنها در بُعد نتیجهگیری نتوانسته به توفیقی دست پیدا کند، بلکه به لحاظ برقراری ارتباط با بازیکنان هم دچار چالش شده و حتی از لحاظ احساسی موفق به نزدیک کردن خودش به بازیکنان نشده است. حداقل ظاهر ماجرا که اینگونه است. او بیشتر شبیه یکی از آن فرماندهان سقوطکرده است؛ پر از وعده، بیرمق در عمل. نه شمشیرش برّنده است، نه صدایش در قلبها نفوذ دارد.
نمونه بارز این
اتفاق در بازی همین هفته آبیها در برابر فولاد رقم خورد؛ در دقایق ابتدایی
این بازی، صالح حردانی از مجتبی جباری درخواست کرد به لب خط بیاید تا
نکتهای را با او در میان بگذارد. در این لحظه، بوژوویچ از اینکه بازیکن
تیمش با دستیارش صحبت کرده دلخور شد و ناراحتیاش را نیز به شکلی شفاف به
جباری نشان داد که این اتفاق با تعجب جباری همراه بود و برای لحظاتی جو
نیمکت استقلال را متشنج کرد. کار به آنجا کشید که چلنگر به عنوان واسط
پادرمیانی کرد و با دست انداختن در موهای جباری، تمام تلاش خود را به کار
بست تا او را وارد فازی غیر از دلخوری کند.
حالا همه این اتفاقات ادامه
همکاری بوژوویچ با استقلال را با مشکل جدی مواجه کرده است و با توجه به
اینکه مرد صربستانی جایگاهی هم بین هوادارهای متعصب استقلال پیدا نکرده،
بعید است که فصل آینده هم سرمربی استقلال باقی بماند. موضوعی که شعارهای
این هفته طرفداران استقلال به آن قطعیت بیشتری میدهد!
در
دیدار با فولاد و بعد از دریافت گل توسط آبیها، هواداران کم تعداد حاضر
در ورزشگاه، یکصدا «فرهاد مجیدی» را صدا کردند و خواهان بازگشت ستاره اسبق و
محبوبشان به این باشگاه بودند؛ مردی که آخرین قهرمانی استقلال در لیگ که
از قضا بدون شکست هم بود، همراه با او به دست آمد. قهرمانی که در غیبتش،
بیش از همیشه حضور دارد؛ هواداران او را صدا میزنند، نه همچون یک مربی،
بلکه در قامت یک ناجی.
سوال اینجاست؛ آیا این کاروان زخمی، صدایی از درون خواهد شنید یا همچنان در برهوتِ تردید، گم خواهد شد؟
اکنون
باید دید که آسمان تاریک استقلال چه زمانی دوباره به رنگ آبی درمیآید؛
تیمی با تاریخچه غنی و هوادارانی بسیار! تیمی که دیدنش در رتبههای انتهایی
جدول، نه فقط برای هواداران این تیم، بلکه برای هر فوتبالدوستی،
ترسناکترین کابوس است.
تا کنون نظری ثبت نشده است!